یادداشتی در باب ضرورت متن شناسیِ شبیه خوانی، به مناسبت انتشار دو کتاب فهرست توصیفی شبیهنامههای کتابخانهی مجلس
بی راه نیست اگر شبیه خوانی را زندهترین و زبدهترین شکل نمایش ایرانی بدانیم. اما چه ویژگی منحصربه فردی در این گونه ی نمایشی موجود است که توانسته آنرا چنین زنده و پویا در فرهنگ ایرانی محفوظ نگه دارد.
داشتن متن مکتوب، مکانی مشخص برای اجرا، قراردادهای نمایشی منحصر به فرد اجرایی و غیره از جمله ویژگیهای شبیه خوانی ست.
میتوان مهمترین روش استنباط و درک صحیح از تحول و شکل پذیری این شکل نمایشی را تفسیر و تحلیل متون به جامانده ی نمایشی و آثار تاریخی موجود دانست. در کشور ما اما، فرهنگ نمایشی شفاهی بوده، معذالک تا مدتها اندیشمندان و صاحبان قدرت توجه چندانی به نمایش و ادبیات نمایشی نداشتند.
در دورههای که این جوهره مورد توجه قرار گرفت(دورهی ناصری) حربهای بود برای صاحبان قدرت و بعدها نابودیاش حربهای برای انتقام و موازنهی قدرت(دوره ی پهلوی اول). اما تمامی این تحولات زمانی درک میشوند که بتوان استنباط زمانی صحیح از دل منابع مکتوب حاصل نمود و در ادامه این تحولات سیاسی اجتماعی را مورد مطالعه و تحلیل قرار داد.
همانطور که میدانیم؛ نخستین بار در سمپوزیوم تعزیه ایران در دهه پنجاه بود که ضرورت حفظ، مطالعه و متنشناسی شبیهخوانی در میان پژوهشگران داخلی و خارجی قوت گرفت. نتیجهی آن مطالعات، به بار نشستن آثار مکتوب ماندگاریست که تا به امروز از اصلیترین منابع و مراجع شبیه پژوهان در این زمینه است. چندی پس از آن تلاش و پشتکار شبیه پژوهان دیگری چون عنایت الله شهیدی، محمدرضا خاکی، صادق همایونی درحفظ و نگه داری این منابع ارزشمند ادامه پیدا کرد.
ضرورت متن شناسی شبیهخوانی بیش از هر زمان دیگر امروز حس میشود و این ضرورت متاسفانه تنها توسط محدودی جدی گرفته شده است.
به کار بستن متدها و روشهای مطالعاتی، مطالعات زبانشناسانه، نشانهشناسی و نگاه جامعهشناسانه به شبیهنامهها امروزه بیش از همیشه راهگشا درک و فهم صحیح از این گونهی ارزشمند نمایشی ست. جوهرهای که به محض فهمیده شدن میتواند به عنوان نمونه اعلا درام ایرانی شناسانده شود. اگر دیده شده که به نادانی و کج فهمی، سیاست گزاری و توسعهی این شکل آیینی در فضاهای نامناسب، موجب پس زدگی و ساده انگاری گردیده تنها از عدم مطالعه صحیح و نبستن راه و روش مطالعاتی آن بوده.
به تازگی حسین اسماعیلی؛ پژوهشگر ایرانی مقیم اروپا؛ متنشناسی شبیهخوانی را بروی مجموعهی لیتن به انجام رسانید ومنبع کاملی را در اختیار گذاشت تا با الگو قراردادن آن بتوان روش مطالعاتی صحیح رو به دست آورد. اما در کنار تمامی نکات قوت کار او میتوان به این نکته اشاره کرد که کار او بر روی منبع قدیمی صورت گرفته و از نگاه تطبیقی مجموعه شبیهنامهها عاریست.
کار خوب حسین اسماعیلی زمانی تکمیل میشد که او می توانست با بررسی تطبیقی مجموعههای دیگر آنچه ویژگی منحصربه فرد مجموعه لیتن بود را کشف و به آن ژرف بپردازد.
در این راستا به تازگی کتاب فهرست توصیفی از مجموعه شبیهنامههای مجلس به کوشش رضا کوچکزاده جمعآوری گشته است. مجموعهای که از جنبههای مختلف؛ که پژوهشگر در تحقیق خود به خوبی بدان اشاره میکند؛ دارای اهمیت بسیاراست.
کوچکزاده به جستجو در مجموعهای همت گماشته، که نمایانگر دورهی شکوفایی این هنرگرانمایه است و برای مطالعه در بردارندهی زبدهترین و کاملترین نمونه از شبیهنامههاست. پژوهشگر چند نکته بسیار مهم را در نظر داشته از جمله؛ نخست اهمیت مفهوم زمانی در این متون ارزشمند.
بدان معنا که در حین جمعآوری فهرست و مطالعه خود؛ استنباط بدیعی از تکنیکهای نگارشی و اجرایی مربوط به زمان تولید این شبیهنامهها به دست آورد. زمانی که دیگر این شکل نمایشی تنها شکل عامیانهای نداشت و تخصص و تجمل در کار شبیهخوانان به فور به چشم میآید(نگاهی به اسناد تاریخی و تصویری دورهی ناصری گویای این نکته است). در مقدمهی ارزشمندی که در کتاب نخست این مجموعه نوشته شده، اشاره میشود که در این شبیهنامهها نشان از نخستین تلاشها از نفوذ هنر کارگردانی و دراماتورژی(به تعریف امروزی آن) توسط معین البکاء(محمد تقی و محمد باقر) در حاشیه متون دیده میشود. و این خود فصل مهم در تحول شبیه خوانی به عنوان یک شکل نمایش شهریست.
در کار کوچکزاده میتوان خودداری از تکرار مکررات را نیز دید. بدان معنا که او بیشتر متمرکز بر کشف تکنیکهای مورد استفاده در آن زمان که به ما این اجازه را نمیدهد تا شبیهسرایی و شبیهخوانی را تنها هنر عامهی مردم بدانیم. اوج مهارت در شکل و محتوا بین نسخههای شبیه خوانان این دوره دیده میشود. مد نظر قرار دادن مفهوم زمانی در مطالعهی این شبیهنامهها به استباطی جدیدی از دلایل گردهم آمدن این مجموعهی ارزشمند شده است؛ مجموعهای که به درستی گویای روند رشد تکنیکی این هنر مردمی ست. فهم این نکته نیاز به مطالعهای روشمند دارد.
نکتهی دیگر اهمیت کار کوچکزاده مقایسه مجموعهی مورد مطالعه با دیگر شبیهنامههاست. بدان معنا که پژوهشگر پس از درک مفهوم زمان نگارش شبیهنامه به مطالعه تطبیقی مجموعهی موجود با دیگر آثار پرداخته تا به آنچه پیشتر دیده نشده و یا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته دست یابد. حال آنکه در این راه او با توان خود و بضاعت موجود موفق عمل کرده.
در پایان باید متذکر شوم ضرورت نوشتن این یادداشت یک حس درونی به پاس نکوداشتی بر فعالیت پژوهشگران این عرصه بود، آنان که جستاری در میراث نیاکانمان میکنند تا بر پهنهی آگاهی تاریخی ما بیافزایند.
© کپی رایت توسط : تعزیه خانه کرمان (کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مطالب فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است .